گریه چتر ندارد

استفاده از نوشته های این وبلاگ با ذکر نام صاحب اثر مجاز می باشد

گریه چتر ندارد

استفاده از نوشته های این وبلاگ با ذکر نام صاحب اثر مجاز می باشد

گریه چتر ندارد

باد 

می آید

آن جا

 که گریه خیس نمی شود 

که گریه چتر ندارد _ قدم بزند

دور یعنی چند متر ؟

از دور چراغ های کوچیک و کم سو شون دارند چشمک می زنند

دور یعنی چند متر ؟

دریا رو من نمی تونم متر کنم عاقلانه هم نیست که شبونه  با لباس به آب بزنم و برسم به چراغ هایی که یک خط موازی رو روی دریا درست کردند

حتی اگه روز بود و خورشید بودو چراغ های کشتی هایی که موازی هم لنگر انداختند پیدا نبود  و تن خسته شون دیده می شد بازم با لباس به آب نمی زدم

آخه من قهرمان شنا نیستم که این چند متر و شنا کنم و با افتخار بگم ، ها ... دیدی بهتون رسیدم

شاید اگه قهرمان شنا هم بودم بازم این کار و نمی کردم

آخه فکر نکنم تن خسته این کشتی ها از نزدیک دیدنی باشند

چه خوبه که شب ها چراغ هاشون روشنه و از این جا روی سنگ های خشن ساحل دیدنشون نرم و زیباست...

ماه

من از رو قله می بینم

تو با خورشید می شینی

من اینجا خوشه ی انگور

تو اون جا ماه می چینی


.....


اگه بازم هوس بردن کردی ... باشه تو بردی

کیش سرباز مرده ی رو میز


مات چشمای  رو به رو  باشی


بازی ی  برده  رو  ببازی  تا 


هر چی می خواسته مو به مو باشی




بندر


تو با شب های پر نور و ستاره ت

من از مرگ ستاره زخم خوردم

تو با آواز من رقصیدی شب ها

شب  آغاز شکستم بود مردم

 

غم ها روی تنم آوار می شن

به من چه ماهی ها بیدار می شن

 

تو از دریا فقط دریا رو داری

من از فردای  دریا حرف دارم

تو ساکت خیره توو چشمای خیسم

من این جا قد دنیا حرف دارم

 

به من چه ماهی ها بی آب می شن

یا بندر آدماش بی خواب می شن

 

یه روز با دس  دریا توی دسم

یه بندر روی دوشم دور می شم

بزار نفرین کنن این ماهی ها که

مثه بندر دارم مغرور می شم